شاید فکر کنید محتوای این مطلب به این وبلاگ نمی خورد....اما بخوانید ضرر ندارد هیچ، سود هم دارد!
بدن مردان به گونه ای ساخته شده است که بعد از بلوغ، دارای استحکام، خشونت و قدرت زیاد می شود. گویی انرژی متراکمی درون این بدن وجود داشته و آزاد شده است. به تدریج که می گذرد استخوان ها محکم تر و ماهیچه ها ضخیم تر می شوند تا نهایتا بدن یک مرد بالغ را بسازند. سوال این است که چه حکمتی دارد که بدن مرد به این ترتیب رشد می کند در حالی که بدن زن به گونه دیگری رشد می کند؟ دستگاه منظم و حکیمانه طبیعت، به مردها بعد از بلوغ ، زور و قدرت و خشونت عطا می کند. چرا؟ به نظر می رسد که این تغییر در این جهت، باید به تغییر در عملکردها و وظایفی بینجامد که ما برای مردان تعریف می کنیم. چون بدن مرد قوی می شود پس «لزوما» و «الزاما» باید برای بعد از بلوغ برای مرد کارهایی تعریف کنیم که از این قدرت استفاده کنند. در غیر این صورت، استعدادهای آنها در استفاده از قدرت نهفته می ماند و در جاهایی هزینه می شود که موجبات خرابکاری را فراهم می کند.
سیستم زندگی امروزی ما، برای بعد از بلوغ تا سنین بالا برای مردان، کارهای سخت را تعریف نمی کند. پسر باید بعد از بلوغ، درس بخواند، دانشگاه برود، بعد سراغ یک شغل یا اداری، یا خدماتی یا تولیدی و .... برود. ازدواج کند و بعد دارای فرزند شود و زندگی ادامه یابد. در بسیار یک از این مراحل زندگی، قدرت زیاد مرد به خوبی استفاده نمی شود. بله. مشاغلی هم هستند مثل باربری، کارهای ساختمانی، گاه تاسیساتی و حتی کشاورزی که نیاز به استفاده از قدرت دارند که بسیار عالی است. اما قریب به اتفاق مشاغل بصورت غیر خشن هستند. با سنگینی و زور و قدرت سر و کار ندارد. اصولا زندگی ما به گونه ای دارد وابسته به ماشین می شود که انرژی در ماهیچه ها می ماند و آزاد نمی شود.
لذا شما مخاطب عزیز در صورت مرد بودن؛ اگر می خواهید ذهن شما درست کار کند....اگر می خواهید پتانسیل های درونی شما آزاد شود....اگر می خواهید شاد باشید.....اگر می خواهید در بقیه کارهای خودتان موفق و پیروز باشید...بر اعصاب خود مسلط باشید و کمتر با دیگران درگیر شوید....اگر می خواهید از افسردگی و ناراحتی در آیید....راه حل شما این است:
ورزش های سنگین کنید. مثلا بدنسازی با وزنه انجام دهید. ورزشی کنید که در آن زور بزنید و انرژی زیادی آزاد کنید. به ماهیچه ها فشار زیاد ولی از کم به زیاد وارید کنید. حسی که ایجاد می شود بسیاری از مشکلات را حل می کند. امتحان کنید: خواهش می کنم.
شما از این جمله چه برداشتی می کنید؟
«عضو تیم ملی کوراش بانوان در رقابتهای کوراش (یک سبک از جودو) قهرمانی جهان موفق به کسب مدال برنز شد. وی گفت در مسابقات آسیایی توانستم با چادر بر روی سکو بروم و مسئولین کره از این کار ممانعت می کردند که باعث شد بیست دقیقه معطل شویم ولی خوشبختانه با کمک و لطف خداوند بعد از بیست دقیقه آنها راضی شدند و با چادر بر روی سکو رفتم و از همان جا مدالم را به رهبر معظم انقلاب تقدیم کردم»
خب اولین برداشت هر فرد مذهبی که این رو می خونه، اینه که احسنت، عجب کار خوبی. چقدر با جرئت و مرد بوده این زن!!!!
اما یک لحظه....
مرد بوده؟! یعنی چه که مرد بوده؟!
سوال: آیا خوب است که زنان و دختران این مرز و بوم در رشته هایی مثل جودو که خشونت در راس فعالیت هایش است به این حد از خشونت برسند که قهرمان جهان بشوند؟ یعنی خشن ترین زن جودوکار جهان. آیا الگوی زنان ایرانی و مسلمان باید یک زن جودوکار باشد که عمر خود را در راه این ورزش صرف کرده است؟
اگر کسی مقدار کمی به لطافت های زنانه معتقد باشد در می یابد که زن قهرمان جودوکار یک پارادوکس به نظر می آید تا یک افتخار!
خب حالا چه باید کرد؟
فرقان یعنی قدرت تشخیص حق از باطل در جایی که کاملا به هم گره خورده اند. گفته می شود برخی زمان ها چنان این دو به هم می آمیزند که قدرت تشخیص از انسان سلب می شود و انسان را گیج می کند.
اینجا 2 مساله وجود دارد:
1- عشق به ولایت و رهبری، عشق به چادر بعنوان حجاب برتر: که مسلما امری خوب و مورد پسند است
2- قهرمان جودو شدن برای یک زن: که مستلزم زیرپاگذاشتن بسیاری از ظرافت ها و ظرفیت های فطری یک زن است
لذا وقتی می شنویم: یک زن قهرمان جودوی جهان مدال خود را تقدیم رهبری کرد: باید در مورد این قضیه از دو جهت بیندیشیم: از نظر عشق به رهبری مثبت و از نظر غیرفطری و ضدفطری بودن منفی است.
می گویند: اگر رهبری مخالف بود، تشکر نمی کرد
می گوییم: رهبری بعنوان رهبر همه مردم جامعه، در مقابل احساسات مثبت و علاقه، واکنش مثبت نشان می دهند و این کار درستی است. اما آیا جایی هم هست که ایشان صراحتا از شرکت زنان در مسابقات قهرمانی رشته های رزمی خشن، حمایت کرده باشند؟! مسلما خیر. لذا هر تشکری به معنی تایید کار طرف مقابل نیست.
باید کمی قوه فرقان خود را تقویت کنیم، با تقوا!!