مرد اعرابی دشداشه سفید می پوشید ولی زیر آن سنگی سیاه بود
(فهی کالحجارة او اشد قسوه)
مرد اعرابی می گفت مسلمان شده است، ولی مسلمانان را می کشت
(قالت الاعراب آمنا قل لم تؤمنوا ..... و لما یدخل الایمان فی قلوبکم)
مرد اعرابی با یهودیان رفیق صمیمی بود و گاه تفننا با آنها شرابی هم می نوشید
(و من یتولهم فانه منهم)
مرد اعرابی می گفت من خادم مسجد الحرام هستم
(اجعلتم سقایة الحاج و عمارة المسجد الحرام کمن آمن بالله و الیوم الآخر؟!)
مرد اعرابی نفتش را به کفار می فروخت
(لن یجعل الله للکافرین علی المومنین سبیلا)
مرد اعرابی دلش پر از نفاق و کفر بود!
(الاعراب اشد کفرا و نفاقا)
حالا باز هم می گویید اسم «ملک عبدالله» در قرآن نیامده؟!!!