سال فرهنگ است. بزرگترین مانع بر سر راه کار فرهنگی به نظر شما چیست؟ کمبود بودجه، تنبلی متولیان، نقص برنامه ریزی، ...
خیر. به نظر من بزرگترین مانع سد راه کار فرهنگی «تکبر» است. چرا؟ چون اگر کسی تکبر داشته باشد، اصلا راه ورودی به خود را بسته است. هیچ حرفی و حرف هیچ کسی به گوش او نمی رود. کار فرهنگی در مورد چنین کسی مثل تلاشی است برای فروکردن میخ آهنی در سنگ! کاملا مصداق فرد صم بکم عمی است؛ خودش خودش را به کری، کوری و گنگی زده است. آن اولین گناهی که در کل عالم اتفاق افتاد و توسط یک انسان هم نبود، تکبر بود: ابی و استکبر. شخص متکبر، یک بادکنک بزرگ از خود درست می کند بعد دور آن بادکنک را بتون ریزی می کند که هیچ موجودی نتواند وارد شود.
پس ترویج تواضع، برداشتن یکی از مهم ترین موانع برای هر گونه امر فرهنگی است. وقتی ظرف دل فرد آماده و پذیرای سخن ناب هدایت شد، حال باید او را از شیر گوارای کلام خدا سیراب کرد. مثلا همین امر به معروف، از مهمترین لوازمش تواضع است. فرد متکبر است که چهارشانه جلوی امر به معروف و نهی از منکر قد علم می کند. چون نمی تواند باور کند ممکن است شاید احتمالا کار غلطی هم انجام دهد!
حال ما در فکر روش های ترویج تواضع هستیم. به شما به چه روش هایی می توان این روحیه را گسترش داد؟
مخاطبان عزیزی که این متن را مطالعه می کنید؛ اگر در این مورد نظر بدهید ممنون می شویم.
این نوشته زاییده تخیلات محض نویسنده است، پس آن را جدی بگیرید!
شیطان: خدایا دارم می سوزم، دارم می سوززززم....کمک... کمکـــم کن...واااای
خدا: چته چی شده، رجیـم من، عدو من! جو گیر شدی مثل اینکه. تو همه جات از آتیشه. خودم خلقِت کردم. خجالت بکش. تو باید از آب بترسی نه از آتیش که خودتی!
شیطان: خداااایا... از آتیش خودم که نیست، اونکه خیلی وقته از زمان «آدم» دارم می سوزم، ولی دیگه عادت کرده بودم، تا اینکه این موجود کثیف... لعنتی.....خدایا این دیگه چیه خلق کردی؟!
خدا: این قدر آخ اوخ نکن ببینم چی می گی. منظورت کیه؟
شیطان: بابا همین...چیز...آمریکا رو می گم دیگه. مثل خوره افتاده به جون من! تا من میام یک نقشه ای بکشم یک گندی بزنم، قبلش می ره حسابی فساد می کنه، دیگه من بیکار می مونم. خدایا خیلی بهش حسودیم می شه. کثافت کاری رو خیلی بهتر از من بلده!
خدا: من اصلا این موجود خبیث رو خلق کردم که حال تو رو بگیرم، تا درس عبرتی باشه که دیگه بنده هام رو گمراه نکنی!
شیطان: خدایا...خواهش می کنم...تمنا می کنم...این رو نابودش کن...من کلا آبروم رفته، کار و کاسبی ما رو کاملا کساد کرده...هیچکی دیگه حرف من رو گوش نمی کنه...شده خدا، اونجا نعوذبالله خدایی می کنه....خیلی از عربها و حتی به ظاهر مسلمونا هم دارن می پرستندش. مثل همین ملک عبدالله، آل خلیفه، علی عبدالله فاسد! و بعضی هم حتی تو این راه شهید شدن! مثل مبارک، قذافی و....
خدا: تو اینها رو نمی خاد برای من توضیح بدی. خودم می دونم...می خام بلایی سرشون بیارم که همه اولین و آخرین بحالشون گریه کنن...تو رو هم فراموش نکردم. با هم نابودتون می کنم...ولی به موقعش...هم تو و هم از تو کثیف ترها رو یکجا میندازم اون تو...می دونی که کجاست!!
شیطان: قربون دستت برم خدا. پس اگه ممکنه همه مون رو باهم نابود کن که من ریخت نحس این کشور و سیاستمداراش و دولتاش و ...رو نبینم. به خودت قسم خسته شدم دیگه. اصلا با کله می رم تو حوزچه آب سرد!!
ما آدم های متمدنی هستیم، ما اصلا آخر تمدن هستیم (ارواح عمه مان)
شهادت شهید ...... تسلیت باد
ما اهل گفتگو(کُلت و گو) و گفتمان (کُلتمان) هستیم. ما همه چیز را از راه مذاکره حل می کنیم (وحشی که نیستیم خب...)
شهادت شهید...... تسلیت باد
ما آدم های با فرهنگی هستیم. ما اصلا کسی را نمی کُشیم (به جان هیلاری عرض می کنم...). به نظر شما، ما خونآشام یا لاشخور هستیم؟!
شهادت شهید ..... و صدها هزار شهید دیگر تسلیت باد
هیچ کس هیچ کس هم نه. مثلا ما تروریست ها رو می کُشیم. ما که اهل دروغ و نیرنگ نیستیم. ما از دیار فرنگیم، (با همه هم می جنگیم...ها...بیا...ببخشید اشتباه شد!) این یکی رو دیگه حاضرم به جون مرحوم کِندی (تف به قبرش) قسم بخورم
شهادت میلیونها زن و کودک در .... و ..... و .... تسلیت باد
ما دوست داریم ایرانی ها پیشرفت بکنن. اونجامون اصلا هم نسوخته که می بینیم ایرانی ها هسته ای دارن. البته اگر هم سوخته باشه، خودمون پودر بچه داریم بزنیم که نسوزه... آخ....یک کم که می سوزه...
شهادت 4 شهید هسته ای تسلیت باد
ما ارتباطی با شهادت شهید احمد روشنی نداریم. ما اصلا ارتباط نمی فهمیم چی هست؟ ما اصلا سگ کی باشیم که بخواهیم این کارها را کنیم؟!
- چرا توهین می کنی؟ امام ره به اینها گفت شیر! وقتی می ترسه هم بیخود نعره می کشه و یک چیزی هم از یک جایی اش خارج می شه.....!!!!
شهادت شهید مصطفی احمد روشنی به دست عوامل شیطان (لعنهم الله) تسلیت باد