این روزها شبکه آی فیلم مشغول پخش سریال یوسف پیامبر (یوسف الصدیق) است. دقت در ماجراهای این سریال این نکته را می رساند که طبق آیات قرآن، توزیع سبد کالا (یعنی دادن کالای مستقیم از دولت به مردم) فقط در زمان قحطی باید انجام شود. یعنی موقعی که (شداد) است به معنی خشکسالی و.. . یکی از تحلیلگران سیاسی نیز می گفت: در همه دنیا مرسوم است که سبد کالا را در زمان جنگ، قحطی، حوادث بزرگ طبیعی و غیر طبیعی، و ... به مردم آواره یا بی سرپناه قحطی زده می دهند!!
حال ما توزیع سبد کالا را توسط این دولت باید چگونه تحلیل کنیم؟ تحلیل های احتمالی را فقط اشاره می کنیم:
1- امروز در کشور قحطی حاکم است. مردم گرسنه هستند و محتاج لقمه ای نان! علت این هم تحریم های دشمنان بوده است و نیز بد کارکردن دولت های پیشین!. پس ما این قدر وابسته به دشمنانمان هستیم که اگر تحریم کنند در شرایط قحطی می افتیم و مجبوریم سبدکالا توزیع کنیم! و نیز جناح های مخالف این دولت، ملت را بیچاره کرده اند!!!
2- انبارهای دولت (سیلوها!) مملو از مواد غذایی است. این مواد به ناچار باید با یک طرحی بین مردم تقسیم شود. پس ما در شرایط فراوانی نعمت هستیم که سبد کالا توزیع می کنیم.
3- دولت می خواهد یارانه نقدی را قطع کند و فقط غیرنقدی به مردم بدهد که تورم زیاد نشود (که در این پست این سیاست غلط را کاملا رد کردیم)
شما چه تحلیلی دارید؟
نمی دانم دقت کرده اید یا نه. چرا دولت سعی دارد به جای یارانه نقدی سبد کالایی به مردم دهد؟ این کار بر اساس یک اصل در اقتصاد پوسیده لیبرال است که از اساس و بنیان بر اساس توهین به انسان و انسانیت و ارزش های انسانی بنا گداشته شده است و آن اصل این است:
هرگاه عرضه کم باشد و تقاضا زیاد، قیمت ها بالا می رود و هر گاه عرضه زیاد باشد و تقاضا، کم، قیمت پایین می آید.
از این اصل نتیجه گرفته اند:
تزریق نقدینگی به بازار، چون تقاضا را بالا می برد، قیمت ها را هم بالا می برد!
پس....
نباید پول دست مردم باشد. بلکه اگر کالا بدهیم، دیگر تورم ایجاد نخواهد کرد!!!
غلط بودن این اصول، که بر پایه پیش فرض های ضدانسانی و در واقع حیوانی استوار می باشد را خدمتتان توضیح می دهیم: آن پیش فرض های غلط و حرف های مفت غربی از این قرار است:
1- مردم همه اسرافکارند لذا کم شعورند!:وقتی می گوید هر وقت مردم پول دستشان می آید، سریع به سراغ خرید چیزهایی می روند که شاید به آنها نیاز هم نداشته باشند. فقط می خرند و بازارها را پر می کنند، جیب خود را خالی می کنند و فقط کالاهای ضرور و غیرضرور می خرند. یعنی مردم هیچ اعتقادی به مقوله اسراف و اینکه حرام است، ندارند. مردم مثل (عذر می خواهم) گوسفندانی هستند که نمی دانند چقدر شکمشان جا دارد. تا جایی علف ببینند، فقط می خورند!! اصلا هم برایشان مهم نیست که نیاز دارند یا ندارند. ملت اصلا شعور ندارند که باید سرمایه گذاری کنند، اسراف بیخود نکنند، پولشان را نباید به مخارج غیرضروری برسانند. میانه روی و اقتصاد در زندگی ندارند. هیچ گونه فکر و عقل و تدبیر در چگونگی مصرف پولشان ندارند!!!
فلذا........
تقاضا زیاد می شود. ملت هی کالا خرید می کنند. تزریق نقدینگی (یعنی اگر پول دست مردم باشد)، تقاضا را بالا می برد!!!
چرت و پرت بودن این اصل کاملا واضح شد. چه کسی گفته مردم بدون درایت و عقل، خرج می کنند. تو مگر کی هستی که مردم را کم عقل فرض کرده ای؟! تو شاید خودت شعور و عقل نداری که به مردم این توهین را می کنی. مردم می فهمند دارند چه کار می کنند. مردم در مورد زندگی خود تصمیم می گیرند که چگونه اموال خود را هزینه کنند.
البته رسانه ها و ابزارهای ورودی فکر جامعه هم باید فرهنگ سازی کند و مردم را از اسراف و بی تدبیری در خرج هزینه ها باز دارد. دقیقا اگر رسانه مردم را اسرافکار فرض کند، همین اتفاق هم می افتد. دیگر تفکر درست را نمی گوید و تبلیغ نمی کند. لذا ممکن است مردم تحت تاثیر افکار انسانهای اسرافکار، به صورت متهورانه دست به خرید بزنند. اما به طور کلی، اگر حرفی منطقی به مردم گفته شود، می پذیرند. که گفته که مردم همه اسرافکار و دنیاپرست هستند؟! غلط کرده هر کس گفته.
2- همه فروشنده ها و صاحبان تولید خیانت کارند! : این که وقتی تقاضا زیاد شد قیمت ها بالا می رود هم یک حرف مفت است. چرا که بر اساس این پیشفرض استوار است که همه فروشنده ها و تولیدکنندگان، به محض اینکه ببینند مردم به چیزهایی نیاز دارند و به سمت آن اقبال دارند، به صورت خائنانه و سارقانه ای، قیمت ها را چند برابر می کنند که پول بیشتری گیرشان بیاید. همه یک مشت طماع و دنیا پرست و خائن و دزد و کلک بازند و هیچ انسانیت و انصافی در وجود اینها نیست. فقط به فکر پولند ولو به قیمت تلف شدن و بدبخت شدن مردم. حاضرند جنسشان را به فرد گرسنه به قیمت خون بفروشند. هیچ اهل رحم و مروت و شرافت نیستند. پول و ثروت برای آنها از جان و مال و ناموس مردم بیشتر ارزش دارد... و هزار تهمت دیگر که به بخش تولید و توزیع زده می شود.
مگر تو که این حرف مفت را می زنی کی هستی؟! تو به چه حقی، به چه جرئتی این اصل اقتصادی را مطرح کردی که این گونه به انسانیت مردم توهین کنی؟ تو اگر خودت فرد دزد و خیانت کاری هستی، تو اگر یک بی شرف هستی که پول برایت از همه چیز مهم تر است، چرا این همه دست اندرکاران بخش تولید را به یک چنین حرف سخیفی متهم می کنی؟
همه این توهین ها به مردم شد، تا ما این اصل بی اساس را قبول کنیم که اگر نقدینگی به جامعه تزریق شود تورم ایجاد می شود. پس باید کالا به مردم بدهیم که تورم ایجاد نشود. مردم هم بلد نیستند پولشان را خرج کنند و توهین های زیاد دیگر....
اما نفهمیدیم که این توزیع کالا در بین مردم، آن هم کالای تحمیلی هر چه آنها گفتند، چه ضررهایی برای جامعه دارد. هنوز هیچ نشده بنگاه های متقلب ثبت نام سبد کالایی باز شده اند. (حال آنکه اگر یارانه نقدی بود، هیچ کس نمی توانست چنین غلط هایی کند). چه بازارسیاهی راه خواهد افتاد!!!! چه اتلاف کالا و خرابی و شکستگی و ریزش های زیادی این توزیع گسترده کالا خواهد داشت!!! چه اسرافی از اموال بیت المال خواهد شد!!! چه دزدی های بزرگی در سطح کلان و توسط برخی افراد اندک دزد، خواهد شد!!! چه بسیار بدبخت هایی که کالا گیرشان نخواهد آمد در حالی که به آن محتاج بودند!! چقدر مردم این کالاها را به علت عدم مصرف و خرابی دور خواهند ریخت.... و معضلات بسیار دیگری که حالا خود مردم از نزدیک آنها را خواهند دید.
واقعا......
به آنهایی که با غرض می گویند: «تو من را کافر و نجس می پنداری، آن وقت چطور انتظار داری که من به مقدسات تو احترام بگذارم؟»
جواب کامل و منطقی:
1- من به احکام شرعی خودم عمل می کنم، سر تو که مرتب با توهین داد نزدم «نجس» که به تو بر بخورد!
2- نجس که به کافر می گویند غیر از معنی چیزهایی است که پلیدی ذاتی دارند مانند معذرت می خواهم ادرار. مثلا در اسلام حیوان سگ نجس است اما پلیدی ذاتی ندارد. یک مخلوق است. این کلمه را برای رعایت آداب تماس مسلمان با کافران می گویند. تازه اگر مسیحی باشی یا یهودی یا کلیمی یا زرتشتی و... ابدا نجس نیستی!
3- ما ممکن است به همدیگر فحش دهیم، یا به کارهای زشت همدیگر، اما حق نداریم به مقدسات همدیگر توهین کنیم، مسلمان هم حق ندارد به بت مشرکین توهین کند! (آیه قرآن است)
4- اگر می گویی من به تو توهین کردم، تو هم به من توهین کن، اما حق نداری به مقدساتم توهین کنی.
5- قانون سوم یک استثنا دارد و آن این که: مقدس تو همان زشتی و پلیدی و بدی باشد (مثلا دروغ و تجاوز و دزدی). در این صورت من با تو و مقدس تو مبارزه خواهم کرد و به این مقدسات دروغین تو توهین خواهم کرد، زیرا تو می توانی با این مقدسات خود، به من تجاوز کنی، مرا بکشی و کشور مرا غارت کنی. و تو مقدس دروغینت را بهانه ای کرده ای تا اعمال زشت و پلید انجام دهی و به من هم می گویی باید به این زشتی ها و پلیدی ها احترام بگذاری. نه! هرگز.
6- زشتی قابل ستایش و تقدیس نیست، اما مقدس من مظهر خوبی ها و کمالات و راستی ها و زیبایی هاست. پس وقتی به او توهین کردی، به مظهر زیبایی ها و خوبی ها توهین کرده ای. انسانیت این کار را قبول ندارد. باور نداری برو او را بشناس، بعد بیا با هم صحبت می کنیم.
7- منطق و انصافت را بگذار کنار هم، بعد قضاوت کن!
برای فیلم ساز موهون متوهَن موهَّن که له عذاب مهین
توهین می کنی؟ این قدر توهین کن که لباست پاره شود
فحش می دهی؟ این قدر فحش بده تا دهانت چاک بخورد
مسخره می کنی؟ این قدر مسخره کن که مست یا خر شوی
فیلم بازی می کنی؟ این قدر بازی کن تا مبتذل شوی
احساسات جریحه دار می کنی؟ احساساتت را جر خواهیم داد
یازده سپتامبرت را علیه ما علم می کنی؟ خودت کردی که لعنت بر خودت باد
کشیشت این کار را کرده؟ پس تو کدام گوری بودی شیاد
چی؟ غلط کردی؟ خودتی! از حرف ها و کارهات بوی گند میاد!