شاید تیتر این عنوان از آنچه می خواهم بگویم بزرگتر باشد. اما من حرفم فقط همین است:
به نظر من وقتی کسی علم تولید کالاها را به دست بیاورد، دلبستگی او به کالاهای دنیوی بسیار کم خواهد شد. چرا که او خود کالاها را تولید کرده است و انسان عاقل، به آنچه خود تولید کرده و باز هم می تواند تولید کند دل نمی بندد. شاید به خاطر همین خداوند در قرآن خطاب به بت پرستان فرمود: اتعبدون ما تنحتون- یعنی به آنها می گوید مگر شما احمق هستید و عاقل نیستید که چیزی را که خود ساخته و تراشیده اید می پرستید؟
بخش مهمی از دلبستگی های ما به دنیا بخاطر این است که نسبت به تولید بسیاری از کالاها جهل داریم. لذا چون ناتوانیم اگر کالایی که دستمان است خراب شود یا از بین رود ناراحت می شویم. چون وابسته ایم باید برویم با درخواست از بیگانگان آن را بخریم. فردی و اجتماعی این قضیه شبیه به هم است.
ما باید به این باور برسیم که می توانیم از سنگ و خاک، کالاهای زیبا و کاربردی درست کنیم. و در این صورت هروقت بخواهیم این کار را انجام خواهیم داد. چون منابع زمینی که کم نیست.
آن وقت انسان با یک نگاه ساده می بیند آنچه از کالاهای پیچیده که در این دنیا تولید می شود کاملا قابل باز تولید و دوباره سازی است. آنقدر چیز پیچیده ای هم نیست. لذا انسان اصطلاحا به آخر علم و تکنولوژی می رسد و می فهمد که تولید کردن کالاها، قابل دستیابی چیزی بیش از این نیست. البته سعی در پیشرفت دارد، اما انسان می فهمد که با کالاها کسی به سعادت و خوشبختی نمی رسد. ولو این کالاها زمین و خانه و ماشین و ... باشد. لذا به آن دلی نمی بندد. اینجا قرآن می فرماید: قل ان کان......اموال اقترفتموها و تجاره تخشون کسادها و مساکن ترضونها احب الیکم من الله و رسوله و جهادا فی سبیله....
دل نبستن به آنچه از تعلقات مادی یعنی نسبت به جمادات در دنیا وجود دارد، یکی از مهم ترین مراحل در تذهیب نفس انسان و در کسب مراحل تقوا و کمال است.
«زمانه عجیبی است! برخی مردمان امام گذشته را عاشقند ، نه امام حاضر را...میدانی چرا؟ امام گذشته را هرگونه بخواهند تفسیر میکنند اما امام حاضر را باید فرمان برند! و کوفیان عاشورا را اینگونه رقم زدند...» (شهید آوینی)
برخی از مردم که ادعای شیعه بودن می کنند، ظاهر شیعه دارند، عمل عبادی شان مانند شیعیان است، (شاید مثل من!) امام شهید را گریه کن هستند، امام مظلوم را سینه زن هستند، امام غریب را ناله ها می کنند؛ یعنی برای امام حسین ع خوب کار می کنند، حتی خوب اشک می ریزند، اما امام حسین را همچنان «شهید» می خواهند. در نظرشان امام حسین باید همچنان شهید، غریب و مظلوم بماند و ما همچنان بر ایشان گریه کنیم و ناله بزنیم تا حاجاتمان برآورده شود. به قول شهید مطهری، دستگاه حسینی را برخی شرکت بیمه می دانند: «اباعبدالله برای مبارزه با گناه قیام کرد، نه اینکه قیام کرد تا سنگری برای گنهکاران باشد، یعنی حسین ـ علیه السلام ـ شرکت بیمه تأسیس کرده باشد، آن هم بیمه گناه، شما بر من اشک بریزید من نیز گناهان شما را جبران می کنم، حال هر چه می خواهید باشید، ابن زیاد باشید یا عمر سعد.».
باعث تاسف است که برخی فقط گریه کن خوب هستند نه یاور خوب!
حال در مورد امام زمان عج هم همین طور است. برخی امام غایب را مامومند. برای برخی امام زمان آن کسی است که باید غایب باشد و ما برای ظهور و تعجیل در فرجش دعا بکنیم. اما اگر بیاید ندای هل من ناصر سر دهد، قل الدیانون! شاید عده ای آرزو کنند که ای کاش هرگز برای ظهور امام زمان عج دعا نکرده بودیم. ای کاش هرگز امام نیامده بود!! بله. همین مضمون در حدیث هم وارد شده است: الإمامُ الباقرُ علیه السلام :لَو یَعلمُ النّاسُ ما یَصْنعُ القائمُ إذا خَرجَ لأَحَبَّ أکثرُهُم أنْ لا یَرَوهُ، مِمّا یَقتُلُ مِن النّاسِ ··· حتّى یقولَ کثیرٌ مِن النّاسِ: لیسَ هذا مِن آلِ محمّدٍ! و لو کانَ مِن آلِ محمّدٍ لَرَحِمَ!- امام باقر علیه السلام :اگر مردم مى دانستند که هرگاه قائم قیام کند چقدر از مردمان [ظالم ]را مى کشد بى گمان بیشترِ آنان دوست داشتند که او را نبینند ··· چندان که بسیارى از مردم مى گویند: او از خاندان محمّد نیست. اگر از خاندان محمّد بود رحم مى کرد.
کسانی (مثل من!) که فقط اللهم عجل لولیک الفرج گو هستند و برای تعجیل در امر ظهور و فرج کاری نمی کنند، امثال همان کسانی هستند که در زمان امام رضا ع خود را جزو شیعیان می دانستند:
«امام رضا علیه السلام وقتی مصیبت های امام حسین علیه السلام و یارانش را بیان می کرد، به جای ایشان، کلمه ما را به کار می برد: «این امّت جفاکار، خون ما را حلال و احترام ما را ضایع و اهل بیت ما را اسیر کردند و خیمه های حرم ما را سوختند و اموال ما را به غارت بردند و هیچ حرمتی از برای رسول اللّه صلی الله علیه و آله در حق ما لحاظ نکردند.»(23) در روایت معروف «سلسلة الذهب» نیز امام رضا علیه السلام در نیشابور شرط وارد شدن به قلعه توحید و ایمن ماندن از عذاب را پذیرفتن امامت خویش بیان می کنند.» آیا به نظر شما این خیل جمعیت به قول خود شیعه، و مشتاق یک حدیث از پیامبر، که گفته شده 24000 قلم به دست آنجا حدیث را نوشتند، به نظر شما اگر اینها واقعا شیعه بودند....می گذاشتند امام معصوم را مامون ملعون در غربت آنگونه به شهادت برساند؟
اینها کسانی بودند که به امام فقط می گفتند که: حاج آقا...استفاده کنیم از کلامتون....التماس دعا....از محضرتون، از چهره نورانی تون فیض ببریم و مستفیض بشیم...اینها فقط آمده بودند امام را «زیارت» کنند نه «اطاعت».
چرا ما فقط دنبال حرم و ضریح و بارگاه «امام» می گردیم و از آن فراتر نمی رویم؟ چرا ما فقط آرزوی خود را «کربلا»ی حضرت بیان می کنیم نه «رکاب» حضرت؟
از مصادیق یاری حضرت، چیست؟ گران فروشی نکردن و گران خری نکردن. گران خری چرا نه؟ چون گرانی را تثبیت می کند و به فقرا ظلم می شود. جنس گران خریدن، کمک به فساد فاسد است. اعانه بر اثم است.
از مصادیق دیگر یاری حضرت چیست؟ مثلا اینکه اضافی مال خود را حداقل قرض الحسنه دهیم. ملیونها میلیون در محرم و صفر خرج غذادادن و نذری دادن برای امام حسین ع می شود. اگر چه خوب است، اما چه مشکلی از مشکلات جامعه را حل می کند؟ آیا رفع حاجت و مشکلی کردن آن هم به صورت قرض، بهتر نیست؟
از مصادیق دیگر چیست؟ نان را به نرخ روز نخوریم. اگر فروشنده هستیم، جنس را مطابق درصد سود و قیمت خرید بفروشیم نه مطابق تورم روز جامعه. دزدی نکنیم، کم فروشی نکنیم، انصاف و عدل داشته باشیم .....
خدا به ما رحم کند که از مصادیق افرادی نشویم که در وصفشان گفته شد: شیعه نمای قالتاق!
این هم شده یک بدعتی از سوی این وبلاگ ها. کامنت را در پست منتشر می کند. خوبه والا!
عزیزی در پست مربوط به مالیات دهی در آمریکا، نظری گذاشته اند که بنده جواب نسبتا مبسوط دادم، و آن را اینجا ذکر می کنم:
کامنت: "عجب! ما که بایدهم مالیات بدهیم هم خمس هم زکات هم مالیات بر ارزش افزوده هم صندوق صدقات وامداد هم ......... . پیدا کنید پرتقال فروش را؟"
پاسخ:
حرفت را قبول دارم. این بخاطر این هست که در کشور ما هنوز همه قوانین اسلامی، به قوانین حکومتی تبدیل نشده اند! نظام اقتصادی ما متاسفانه هنوز اسلامی نیست. متاسفانه هنوز داریم از نظام اقتصادی غربی پیروی می کنیم. وقتی درست شود، آن وقت به راحتی خمس و زکات را می دهیم، باز هم پول اضافی می آوریم. نکته مهم: در کشور ما کدامیک از اینهایی که فرمودید اجباری است؟ فقط مالیات. در کشورهای غربی هم مالیات اجباری است اما به صورت کاملا سرسام آور. 4درصد یک ماشین در سال، می شود سالانه هشتصدهزار تومان برای یک پراید!!! حالا شما بگو اصلا مزدا3. باز هم درصد بالایی است! البته منهای بیمه و... . در واقع اقتصاد دنیا نمی گوید خمس بدهید، اما دارد چندبرابر آن را از مردم می گیرد و به این نتیجه رسیده که برای تقویت دولت، به این قانون نیاز است. سوا از اینکه این کار درست است یا درست نیست (که به نظر ما تا حدی ظالمانه است) اگر در کشور ما خمس، حکومتی گردد و همه مردم هم پرداخت می کردند، شاید دیگر نیازی به اخذ مالیات نبود و بودجه ها هم تامین می شد. قانون اسلام هم روی زمین نمی ماند. تورمی هم که ناشی از پول های تزریق شده به پروژه های پرسود است، از بین می رفت. بخشی از عدالت نیز یقینا اجرا می شد. اما در کشور ما خمس اختیاری است و به دولت هم نمی رسد. شایدباید الگوی جدیدی طراحی کرد. البته مباحث اقتصادی ریزه کاری های بسیار زیادی دارد که در اندازه دانش ما نیست. اما یقین داریم اقتصاد اسلامی، عدالت و پیشرفت را توامان خواهد داشت. به امید روزی که اقتصاد کشور کاملا اجرایی گردد. ان شاء الله.
شاطر: پسر....آی پسر... بدو جنگی یه سر برو میدون فردوسی صدهزارتومن ارز بخر. زودباش تکون بده هیکلو!
پسر: آقا. خمیر رو گذاشتم ور بیاد که برامون نون بشه. مردم صبح میان ها.
شاطر: بهت می گم برو دنبال ارز. نون برامون نون نمی شه. ارز داره هر روز گرون می شه. اسکن...فهمیدی؟
پسر: جواب مردمو چی بدم؟ بذار بچسبیم به نون.
شاطر: عجب پسر سمج و یه دنده ای شدی تو. اصلا در مغازه رو تخته می کنم پشتش می نویسم: بعلت پدرسوختگی مغازه تعطیل می باشد! بیا...خوب شد؟ بدو برو که ارز گرون تر می شه ته دیگش هم گیرمون نمی یادا
پسر: بابا ما فرهنگ داریم، عقل داریم. اگه همه کار و کاسبی شون رو تعطیل کنن بیفتن دنبال خرید و فروش ارز ، پس کی کار مردم رو رواج بده. کی به مردم نون بده. همه که می شن دلال! تازه شنیدم تو تلویزیون می گفت: اگه همه برن ارز بخرن، تقاضا زیاد می شه بازم قیمتش گرون تر می شه. بعدش همه چی یک دونگ می ره روی قیمتش. ملت بدبخت می شن که! اوستا بچسب به کارت! بی خیال ارز.
شاطر: نمی ری هان؟ حالا که این طوری شد خودم می رم. تو هم از فردا حق نداری بیایی سر کار. تو اخراجی... برو بیرون!
پسر: تو که نانواییت درش تخته است. من هم همون بهتر که تو نونوایی در بسته کار نکنم. می رم دنبال یک کاری که منت تو و این نانوایی فکسنیت رو نکشم. از قدیم گفتن:
هر که نان از عمل خویش خورد منت شاطر و نانوا نکشد!