خداوند در قرآن گفته: دزد زن و مرد، دستشان را بعنوان جزای کاری که کرده اند، قطع کنید .
حالا این آیه رو اگر بخواهید تعمیم بدهید به روابط بین المللی چند مصداق جالب پیدا می کند:
1- استثمار: وقتی کشور استثمارگری حمله می کند به کشور دیگر و منابع آن کشور را غارت می کند، در واقع همان دزدی است ولی در شکل وسیع ترش به صورت بین المللی. یعنی دزدی است که در روز روشن از آن طرف دنیا به زور وارد کشوری می شود و هر آنچه از منابع و چیزهای بدردبخور دارد می دزدد و با خود می برد.
2- سرقت مغزها: وقتی تعدادی از اعضای نخبه یا غیر نخبه از کشوری، به هر دلیل، چه تحصیلی و چه شغلی و... به کشور دیگری مهاجرت می کنند، بعد اجازه بازگشت به کشور خودشان به آنها (از طرف کشور مورد مهاجرت) داده نشود. این همان دزدی است اما از نوع دزدیدن آدم. مثل این که کسی مهمانی بیاید خانه شما، شما در را به رویش قفل کنید و در خانه زندانی اش کنید. این نوع دزدی، در قالب خیانت به مهمان و پناهنده است.
3-بلوکه کردن اموال: وقتی کشوری، مال زیادی اعم از طلا، دلار، ملک و املاک و ... در کشوری می خرد و به امانت آن کشور می گذارد. یا در بانک آنها می گذارد، یا در جایی نگهبان برای آن می گذارد، بعد آن کشوری که مال دست او امانت سپرده شده، اموال را مسدود می کند یا بالا می کشد و برای خودش بر می دارد. این همان دزدی است که هم دزدی و هم خیانت در امانت است. کاری که آمریکا با خانه 500 میلیون دلاری ایران در آمریکا کرد دقیقا همین کار بود. در عید امسال (93)، یک منزل بزرگ به همین ارزش را مصادره کرد و بالا کشید. یعنی آمریکا از ایران دزدید. خیلی راحت. مثال بزرگتر بلوکه کردن 4 میلیارد دلار دارایی های ایران در آمریکا است که آمریکا گفته آنها را پس نمی دهم. یعنی اموالتان را می دزدم. مگر اینکه به من باج دهید. یعنی ایران را مجبور می کند برای اینکه اموال خودش که متعلق به خود اوست را پس بگیرد، به این دزد بزرگ، باج و امتیاز بدهد. چقدر به انسان زور می آید؟
جالب است، این چیزی که به عنوان «تحریم» مرسوم است، از مصادیق مهم آن بلوکه اموال کشور مورد تحریم است. یعنی دزدی اموالش! تصور کنید: دهها نفر از بزرگان کشورهای اروپایی و آمریکایی در یک جلسه بنشینند، بعد با هم توافق کنند که از فلان کشور مال بدزدند! یعنی اینها دزدهای کله گنده دنیا هستند نه سیاست مداران آن!
حال دقت کردید که می گویند دنیا را فساد فرا گرفته یعنی چه طوری؟ (ظهر الفساد فی البر و البحر بما کسبت ایدی الناس)
بازهم ذلتی تمام عیار برای اتحادیه اروپا-سفرا با پای خود برگشتند!
آنها همه از آنجایند ولی به اینجا بر می گردند! اصولا هر رفتنی را برگشتنی است. بعضی ها این طوری می روند و بعضی دیگر آن طوری. بعضی دیگر این طوری برمی گردند و بعضی آن طوری. مثلا بعضی دماغ سالم می روند دماغ سوخته بر می گردند. وگاهی دست این قدر از پا طویل تر است که روی زمین کشیده می شود! بعضی قرار نبود برگردند، اما پررو پررو (!) یواشکی برگشتند. با اِهِنّ و تُلُپ رفتند، به قول عوام هِلِک و هِلِک، عَنَر عَنَر آمدند.
آه! ای ماران کبری و زنگی و مفنگی! کجایید که دارند جایگزینتان می شوند. کمی به غیرتتان بر بخورد. حداقل بیایید «خزیدن» یاد این عده بدهید تا کمی خجالت بیاموزند و آبرو بارکنند که بوی سوختن دماغ، قاره شان را پرکرده است...
و شاعر چه قشنگ تحریف کرد:
دشمن چه ذلیلانه/برگشت به این خانه
گفتند همه باهم/فحش و سرزنش هردم
هم سوخته «باغ» ما/هم سوخت دماغ ما
سگ پاچه مارا هم/بگرفت چو «جو» کم کم!