تنی چند از فکاهه گویان، مدتی است در انواع درگاه ها، وبگاه ها، منزل گاه ها، و درددل گاه ها! اقدام به اختراع این لغت که نه، ابرویشن بس غریب کرده اند و برای آن ورق ها کشیده و ادب ها به راه انداخته اند. استراکچر این فکاهه، این است که فرد ابتدا بداهه ای پرسد، سپس فرد مسئول، پاسخ دوری دهد که در آن نکته ها و خنده ها باشد و این را با عبارت پ ن پ ابتدا کند. لکن اصل پ ن پ مربوط به الوار است و در استعمال پس نه پس را برای دست انداختن، از باغ به در دانستن! و تسکیل مخاطب بداهه پرس استفاده می کنند. و به حکمت چو دانی و پرسی سوالت خطاست، جوابت هم خطاست و یک پ ن پ جانانه. اما د ن د، را هم برای لحظاتی آفریده اند که همگان از جانب پ ن پ به انسان می خندند که برخواسته از عمق الم سواژی پ ن پ و اصطلاحی طهرانی الاصل است...
حال که این آنالیزنامه شنیدی، دریغا و مبادا علیه رفیقان شفیق و یاران طریق، پ ن پ گویی یا د ن د بشنوی، بل جوک را توان پ ن پ وار گفت و جهل را به سیخ کشید اگر کارگر اوفتد اما نه بر دوستان!
دوستان قصه ویرانی من گوش کنید/ این نصیحت به گرانجانی من گوش کنید...
د بگیر د!