هر یه دو بیتی، مال یک ضمیره/ واسه اونی که مطلب رو می گیره!!
می خواستم توضیح بدم، ولی شعر شد!! ببخشید
من:
«عمرم به سر آمد و به سامان نشدم
جانم به لب آمد و به درمان نشدم
پارسا، قاضی و مفتی و وزیر
جملگی شدم ولی مسلمان نشدم»
ما:
یک لحظه اگر شویم آدم خوب است
گیریم به حال خویش ماتم خوب است
از معرکه گر گریختیم آن موقع
گر جمع شویم زیر پرچم خوب است
شما:
پرچم که شما به دوش خود می بردید
در راه غریبه ای رسید و دزدید
امروز بگویم که چرا گم شده اید
دزدان خودیند،چون شما کور شدید!
آنها:
آنها که زمین و آسمان را گشتند
سردرگم و درگیر چهار و هشتند
بیچاره همانها که به دنبال سراب
از زندگی عزیز خود بگذشتند!!
تو:
ای دوست برو ره مسلمانی گیر
از ممتحنت نمره «پایانی» گیر
تا رد نشوی در این بیابان بلا
دامان همانکه دانم و دانی گیر
التماس دعا، اول برای گناهکارا ، بعد برای شما!!