هر مردی که قصد ازدواج دارد، به دنبال یک زن آزاد می گردد که با وی ازدواج کند. یعنی زنی که متعهد به هیچ صاحب کار، ارگان، شرکت، اداره و سازمانی نباشد و بتواند وقت خود را بصورت کامل صرف خانواده و شوهر خود کند و شمعی باشد که محیط خانواده را گرم نگاه دارد. نه زنی که در حد زیادی اسیر تعهدات کاری (و یا حتی تحصیلی) باشد و فقط نیمی یا کمتر از وقت روزانه خود را می تواند برای خانواده اش بگذارد. نیز یک زن اسیر، علاوه بر وقت، دغدغه های فکری ای که دارد منوط به خانواده اش نیست؛ لذا اگر تماما به فکر کار خود، تحصیل خود، مدرک خود و ... باشد، دیگر آنچنان که باید به فکر شوهر و فرزندان خود نخواهد بود.
این یکی از علل منطقی است که اشتغال زنان، بجای اینکه عامل ازدواج بیشتر جوانان گردد، به مانع بزرگ ازدواج تبدیل می شود و عملا خیلی از مردان، به علت مشغول بودن وقت زنان (به عبارتی اشتغال بیرونی زنان و دختران)، اقدام به ازدواج با آنان نمی کنند یا با این مساله چالش داشته و گاهی آن را یک امتیاز منفی برای انتخاب یک مورد به حساب می آورند.